۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و هفتاد و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در بیان پرهیز از شراب و قمار و تعیین میزان انفاق» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱۹بقره ﴾
(ای رسول ما) تو را از شراب و قمار میپرسند که آن چیست؟ بگو در این دو هم خطا و گناه بزرگی است و هم مردمان را از آنها منافعی هست اما گناه و نقصان آنها از نفعشان بیشتر است و نیز تو را میپرسند که ما در راه خدا چه چیز را انفاق کنیم؟ بگو هر آنچه از نیازتان بیشتر است و بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند، باشد که در آنها تفکر کنید.
این آیه یکی از آیاتی است که در مذمّت شراب و قمار آمده است و همه خردمندان عالم مهر تایید بر آن نهادهاند الا آنکه مردمان به علت هواهای نفسانی از خرد پیروی نمیکنند. درست است که بر شراب و قمار منافعی نیز ذکر شده است و آن منافع نیز نزد محقّقان تا اندازهای روشن شده است اما همگی اتفاق بر آن دارند که اصل بر پرهیز و دوری از این دو کار بخصوص افراط در آنها است که یکی انتقال مواد سمی در بدن و یکی انتقال ثروت بیهیچ دلیل معقول از شخصی به شخص دیگر است، زیرا ثروت نماینده یا تبلور کار و کوشش و خدمت فرد به جامعه خویش است و انتقال آن باید در مقابل کاری مفید و خدمتی سومند یا هدفی والا در جامعه باشد در غیر این صورت مانند دزدی انتقالی است که جامعه را به مخاطره میافکند.
نکند دانا مستی نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز تو را
نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
گر کنی بخشش گویند که مِی کرد نه او
ور کشی عربده گویند که او کرد نه مِی (سنایی)
ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ غرب، دو تصویر در بیان حقیقت شرابخواری آورده است که هر دو هم در کمال زیبایی و هم مطابقت با واقعیت ترسیم شده است:
عجبا از مردمان که دزدی را از پنجره (دهان) به خانه خود راه میدهند تا گوهر عقل ایشان را برباید و برود.
و شگفتا از مردمی که ورود خود را از عالم انسانی به عالم حیوانی با رقص و شادی جشن میگیرند. (نمایشنامه اُتللو)
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری (حافظ)
آن باده انگوری مر امّت عیسی را
وین باده منصوری مر امّت یاسین را
خُمهاست از آن باده خُمهاست از این باده
تانشکنی آن خم را هرگز نچشی این را
آن باده بجز یک دم بیغم نکند دل را
هرگز نکُشد غم را هرگز نکند کین را
آن می که ز دل خیزد با روح درآمیزد
مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را (دیوان شمس)
نظامی که میتوان گفت نخستین دایر کننده میخانه عرفانی است و اشعار بسیار در ستایش ساقی و مطرب آورده در اسکندر نامه برای رفع شبه ظاهر بینان در چند بیت توضیح داده است که مقصود او از آن همه اشاره به باده و ساقی و دعوت و تاکید در نوشیدن آن این است که: شراب من یادآوری عهد الست و وعدههای الهی و رهایی یافتن از خودپرستی است و این شراب نه تنها که حرام نیست بلکه اصل دین قائم به آن است زیرا خودپرست را با خدا پرستی چه کار.
مپنداری ای خضر پیروز پی
که از می مرا هست مقصود می
مرا ساقی از وعده ایزدی است
صبوح از خرابی می از بی خودی است
من از می همه بیخودی خواستم
بدین بیخودی مجلس آراستم
بیا ساقی از سر بنه خواب را
می ناب ده عاشق ناب را
میی کو چو آب زلال آمدهست
به هر چار مذهب حلال آمدهست
بیا ساقی از خمّ دهقان پیر
میی در قدح ریز چون شهد و شیر
نه آن می که آمد به مذهب حرام
میی کاصلِ مذهب بدو شد تمام (نظامی، اسکندرنامه)
در ادبیات فارسی باده نهی شده فقط شراب انگوری نیست بلکه هر چه آدمی را از فطرت انسانی دور کند و به غفلت اندازد نیز شراب است، مانند غرور به مال و جاه و ثروت و زیبایی و حتی عُجب و خودبینی در عبادت خداوند همه از اقسام مستی است و زیان این گونه مستیها به مراتب بیش از زیان آن شراب انگوری است. در اثر این مستیهاست که هزاران ظلم و تجاوز به مال و جان مردمان صورت میگیرد.
چه بسیار پادشاهان که فرزندان و نزدیکان خود را در اثر مستی مقام نابینا یا هلاک کردهاند در حالی که مستی شراب اغلب به عربدهای و مخاصمتی و گاه تفریح و مطایبتی پایان میپذیرد و به دنبال آن هوشیاری میآید اما مستی ریا و خودپرستی و عُجب و مقام بسیار دوام میکند و نادر مردی باید که از آن به هوش آید بلکه اکثریت در همان مستی به خاک هلاک میافتند یا هنگامی به هوش میآیند بلکه اکثریت در همان مستی به خاک هلاک میافتند یا هنگامی به هوش میآیند که عزیزترین ارزشهای انسانی چون عدل و انصاف و جوانمردی و شفقت را از کف دادهاند:
ز خانقاه به میخانه میرود حافظ
مگر ز مستی زهد و ریا به هوش آید
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق وی کس این گمان ندارد (حافظ)
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و«لاتقل»
مست ریاست محتسب، باده بنوش و«لاتخف» (حافظ)
میده که شیخ وحافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند (حافظ)
بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق
که مست جام غروریم و نام هشیاری است (حافظ)
در ادب پارسی نهی از شراب و قمار بدین صورت آمده است که: آن شراب انگوری که مینوشید و آن قمار که میکنید بازیچه کودکان است، اگر به راستی به دنبال مستی هستید شرابی بنوشید که به قول مولانا «مستی آن تا ابد در سر سرمست ماست» و اگر وسوسه قمار در سر دارید قمار رندانه کنید که در آن نه درهم و دنیار، بلکه دل و جان خود را ببازید به دلداری و جانانی که همه بُردها در این باخت است که به گفته شیخ بهایی: در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی.
عفو در این آیه به معنی زیادی و اضافی است و پاسخ خداوند به اینکه ما چه چیز و چه مقدار در راه خدا انفاق کنیم این است که هر چه افزون بر زندگی عادی شماست ایثار کنید. کلمه عفو چنان انتخاب شده است که انسانها در فهم معنی آن آزمون شوند تا چه مقدار از سرمایه خود را اضافه میبینند. اکثر بزرگان جهان سادگی و بیپیرایگی را در زندگی مایه آسایش و احساس سعادت دانسته و مانند «ثورو» تاکید کردهاند که ساده کنید، ساده کنید، ساده کنید زندگی مادی خود را و این به سلامت و خوشبختی نزدیکتر است.
آن بهره ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانمایه بدان نفروشی (خیام)